توضیحات: بانی با صدای زنگ تلفنش از خواب بیدار می شود و با تردید گوشی را برمی دارد. با شنیدن نفس سخت تماس گیرنده چشمانش از وحشت باز می شود. از جایش می پرد و فرد نقابدار را می بیند که از گوشه اتاق او را تماشا می کند. بانی از خانه بیرون می دود و به خانه همسایه اش می رود و در را می زند تا اینکه بیل بیلی با لبخند پاسخ می دهد. بانی وارد خانه می شود و با وحشت داستان خود را تعریف می کند در حالی که کیرا نوآر سعی می کند او را دلداری دهد. بانی اصرار دارد که این یک شوخی نبود، اما کایرا و بیل او گروه چت سکسی تلگرام را متقاعد می کنند که جای نگرانی وجود ندارد. بانی که مشتاق باور آنهاست، با کمک کیرا و بیل شروع به آرام شدن می کند. سه نفر سکسی دقیقاً همان چیزی است که بانی به آن نیاز دارد تا ذهنش را از همه چیز دور کند... اما آیا او واقعاً در خانه آنها امن است؟